منطق فازی (به انگلیسی: fuzzy logic) اولین بار در پی تنظیم نظریه? مجموعههای فازی به وسیله? پروفسور لطفی زاده (1965 م) در صحنه? محاسبات نو ظاهر شد.
کلمه fuzzy به معنای غیر دقیق، ناواضح و مبهم است.
مقدمه
دانش مورد نیاز برای بسیاری از مسائل مورد مطالعه به دو صورت متمایز ظاهر میشود:
1. دانش عینی مثل مدلها، و معادلات، و فورمولهای ریاضی که از پیش تنظیم شده و برای حل و فصل مسائل معمولی فیزیک، شیمی، یا مهندسی مورد استفاده قرار میگیرد.
2. دانش شخصی مثل دانستنیهایی که تا حدودی قابل توصیف و بیان زبانشناختی بوده، ولی، امکان کمی کردن آنها با کمک ریاضیات سنتی معمولاً وجود ندارد. به این نوع دانش، دانش ضمنی یا دانش تلویحی (Tacit knowledge) گفته میشود.
از آن جا که در عمل هر دو نوع دانش مورد نیاز است منطق فازی میکوشد آنها را به صورتی منظم، منطقی، و ریاضیاتی بایکدیگر هماهنگ گرداند.
ملاحظات آغازین
منطق فازی از جمله منطقهای چندارزشی بوده، و بر نظریه مجموعههای فازی تکیه میکند. مجموعههای فازی خود از تعمیم و گسترش مجموعههای قطعی به صورتی طبیعی حاصل میآیند.
مجموعههای قطعی
مجموعههای قطعی (Crisp sets) در واقع همان مجموعههای عادی و معمولی هستند که در ابتدای نظریه? کلاسیک مجموعهها معرفی میشوند. افزودن صفت قطعی به واقع وجه تمایزی را ایجاد مینماید که به کمک آن میشود یکی از مفاهیم ابتکاری و حیاتی در منطق فازی موسوم به تابع عضویت را به آسانی در ذهن به وجود آورد.
در حالت مجموعههای قطعی، تابع عضویت فقط دو مقدار در برد خود دارد (در ریاضیات، برد یک تابع برابر با مجموعه تمام خروجیهای تابع است).
آری و خیر (یک و صفر) که همان دو مقدار ممکن در منطق دوارزشی کلاسیک هستند. بنابراین:
که در اینجا تابع عضویت عنصر در مجموعه قطعی است.
مجموعههای فازی
برد تابع عضویت از در مورد مجموعههای قطعی به بازه? بسته? برای مجموعههای فازی تبدیل میشود.
توابع عضویت
درجه عضویت بیانگر میزان عضویت عنصر به مجموعه فازی است. اگر درجه عضویت یک عنصر از مجموعه برابر با صفر باشد، آن عضو کاملاً از مجموعه خارج است و اگر درجه عضویت یک عضو برابر با یک باشد، آن عضو کاملاً در مجموعه قرار دارد. حال اگر درجه عضویت یک عضو مابین صفر و یک باشد، این عدد بیانگر درجه عضویت تدریجی میباشد.
عدم قطعیت
صفت عدم قطعیت، به صور گوناگون، در همه? زمینهها و پدیدهها صرف نظر از روش شناسی مورد کاربرد جهت مطالعه، طراحی، و کنترل پدیدار میشود.
مفاهیم نادقیق بسیاری در پیرامون ما وجود دارند که آنها را به صورت روزمره در قالب عبارتهای مختلف بیان میکنیم. به عنوان مثال: «هوا خوب است.» هیچ کمیتی برای خوب بودن هوا مطرح نیست تا آن را بطور دقیق اندازهگیری نماییم، بلکه این یک حس کیفی است. در واقع مغز انسان با در نظر گرفتن عوامل گوناگون و بر پایه تفکر استنتاجی جملات را تعریف و ارزش گذاری مینماید که الگوبندی آنها به زبان و فرمولهای ریاضی اگر غیر ممکن نباشد، کاری بسیار پیچیده خواهد بود. منطق فازی فناوری جدیدی است که شیوههایی را که برای طراحی و مدل سازی یک سیستم نیازمند ریاضیات پیچیده و پیشرفتهاست، با استفاده از مقادیر زبانی و دانش فرد خبره جایگزین میسازد.
انگیزهها و اهداف
برای مقابله مؤثر با پیچیدگی روزافزون در بررسی، مطالعه، مدلسازی و حل مسائل جدید در فیزیک، مهندسی، پزشکی، زیست شناسی و بسیاری از امور گوناگون دیگر ایجاد و ابداع روشهای محاسباتی جدیدی مورد نیاز شدهاست که بیشتر از پیش به شیوههای تفکر و تعلم خود انسان نزدیک باشد. هدف اصلی آنست که تا حد امکان، رایانهها بتوانند مسائل و مشکلات بسیار پیچیده علمی را با همان سهولت و شیوایی بررسی و حل و فصل کنند که ذهن انسان قادر به ادراک و اخذ تصمیمات سریع و مناسب است.
در جهان واقعیات، بسیاری از مفاهیم را آدمی به صورت فازی (به معنای غیر دقیق، ناواضح و مبهم) درک میکند و به کار میبندد. به عنوان نمونه، هر چند کلمات و مفاهیمی همچون گرم، سرد، بلند، کوتاه، پیر، جوان و نظائر اینها به عدد خاص و دقیقی اشاره ندارند، اما ذهن انسان با سرعت و با انعطاف پذیری شگفتآوری همه را میفهمد و در تصمیمات و نتیجهگیریهای خود به کار میگیرد. این، در حالی ست که ماشین فقط اعداد را میفهمد و اهل دقّت است. اهداف شیوههای نو در علوم کامپیوتر آن است که اولاً رمز و راز اینگونه تواناییها را از انسان بیاموزد و سپس آنها را تا حد امکان به ماشین یاد بدهد.
قوانین علمی گذشته در فیزیک و مکانیک نیوتونی همه بر اساس منطق قدیم استوار گردیدهاند. در منطق قدیم فقط دو حالت داریم: سفید و سیاه، آری و خیر، روشن و تاریک، یک و صفر و درست و غلط.
متغیرها در طبیعت یا در محاسبات بر دو نوعند: ارزشهای کمی که میتوان با یک عدد معین بیان نمود و ارزشهای کیفی که براساس یک ویژگی بیان میشود. این دو ارزش قابل تبدیلاند.
مثلاً در مورد قد افراد، اگر آنها با ارزش عددی (سانتیمتر) اندازهگیری نماییم و افراد را به دستههای قدکوتاه و قدبلند تقسیمبندی کنیم و در این دستهبندی، حد آستانه 180 سانتیمتر برای بلندی قد مدنظر باشد، در اینصورت تمامی افراد زیر 180 سانتی متر براساس منطق قدیم قد کوتاهاند. حتی اگر قد فرد 179 سانتیمتر باشد. ولی در مجموعه فازی هر یک از این صفات براساس تابع عضویت تعریف و بین صفر تا یک ارزشگذاری میشود.
از آن جا که ذهن ما با منطق دیگری کارهایش را انجام میدهد و تصمیماتش را اتّخاذ میکند، جهت شروع، ایجاد و ابداع منطقهای تازه و چندارزشی مورد نیاز است که منطق فازی یکی از آنها میباشد.
برگرفته از ویکی پدیا
برای دانلود مقاله های ISI منطق فازی و کاربردهای آن در مهندسی، به وب سایت ایران سای – مرجع علمی فنی مهندسی مراجعه نمایید.
با تشکر